۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

....

هیچ وقت نتونستم آدمایی رو که زیر بارون قدماشون رو تندتر میکنن تا به یه سر پناه برسن رو درک کنم !!!!

۵ نظر:

ناشناس گفت...

شاید وسواس تشریف دارن خب بنده خداها

ناشناس گفت...

شایدم تو کوله شون کتاب دارن و نمیخوان خیس شه :پی
راستش حرفم نیومده فعلن

یک مالیخولیایی گفت...

من یه دوست دارم این جوریه.بهش میگیم گربه!

عینک گفت...

و من نیز !اونا هم نتونستن ما رو درک کنن یا گفتن عاشق یا دیونه البته یه بارم گفتن عاشق ِدیوونه!

Mohamad Reza گفت...

آره واقعا ... تمام عشقش به اینه که بری زیر بارون واسی تا خیس خالی شی ...