۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

تناقض !!

این روزها حالم خیلی خوب است فقط کمی حواسم پرت است و کمی تر دلم مشغول !!!

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

تلخ و ش ی ری ن !!

گاهی وقت ها خیلی می ترسم مثلا آن روزهایی که زندگی آنقدر شیرین می شود که شیری نی اش دلت را می زند
یا
حتی تر آن روزهایی که آنقدر تلخ می شود که تو با کمال میل زهرمار را ترجیح می دهی !!

۱۳۸۸ بهمن ۴, یکشنبه

گلایه !!

چند روز ی هست که می خوام این یه بیت شعر رو برای یه نفر بخونم اما یا زمانش نیست یا مکانش !!!



جهانی سوخت ز آسیب تگرگی
چه غم کز شاخکی افتاد برگی


می خوام خیالش راحت شه!!

۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

لج - بازی ...

به من می گوید لج - باز این را با حرص خاصی می گوید . چقدر این حالتش را دوست دارم آنقدر که دوست دارم لجباز ترین آدم دنیا باشم !
مثل وقت هایی که می گفت من هیچ کسی را ندیده ام که هم - زمان هم بخندد هم اخم کند غیر از تو !!!

۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

ای کاش ....

نمی دانم من کوررنگی گرفته ام یا
رنگ آبی عشق محو شده است !!!؟؟