۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

شیطان...!!

دیشب شیطان را به عینه دیدم
با همین یک جفت چشم خاکی ام !!!

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

...

این روزها چندان برایم توفیری نمی کند که دل آسمان تیره و تار باشد یا آبی تر از همیشه !!!




+ رسما باختم باور کن !!

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

آب و آبرو

گیرم که آب رفته به جوی باز آید ،
با آبروی رفته چه باید کرد !!؟؟

۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

درد ....

دلم دردی دارد به وسعت ابدیت ....!

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

....

هرگز از بی کسی خویش مرنج
هرگز از دوری این راه مگو
و از این فاصله ها که میان من و توست .
و هر آنگاه که دلت تنگ من است
بهترین شعر مرا قاب کن و پشت نگاهت بگذار
تا که تنهایی ات از دیدن من جا بخورد
و بداند که دل من با توست
و همین نزدیکی ست !!!


+ نمی دونم شاعرش کیه !

دوستت دارم !

اگر میتوانی دوستت دارم را با نگاهت برایم هجی کن !!

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

شرح حال ...

من حالم خوب است
اما
تو باور نکن !!!

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

امتحان میان ترم

استاد زبان که خنده رو باشد ، خب نتیجه اش این می شود که ملت به جای اینکه از دیکشنری ذهنشون استفاده کنن از دیکشنری موبایلشون مستفیض میشن!!

+ به این میگن جایگزینی از نوع مدرن !!

۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

شعار...

زندگی چون سیبی است ، گاز باید زد با پوست !!

۱۳۸۸ آبان ۳۰, شنبه

مترو

6 بسته بیسکویت 500
کسی نخواست ؟!

خب به من چه برید بیرون 3 بسته بخرید 500 !!!

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

خواب...

میگن خواب زن چپه ، حالا تو هر شب خوابای شیرین و رنگی ببین !!!!

۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

گذشته ...

میگویند همه چیز میگذرد و فراموش میشود ، اما من آزموده ام که تلخی خاطرات گذشته هرگز از یاد نمی رود !!!!




لناو

۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

جبر يا احتمال ...؟

آخر عزيز من زندگي كه فقط جبر و حساب و هندسه نيست كه بتوان آن را اثبات كرد
زندگي سرشار از احتمالات است !!!!!

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

برای دلم ...

الان دلم زاینده رود و پل خواجو رو میخواد با یه کم تبصره احتمالا حافظیه !!




+ عجیب دلم هوای اصفهان کرده !

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

این روزها ....

روزهایی مثل این روزها که کمتر سراغم را میگیری گاهی میان انبوه مشغله های فکری ام به یاد این می افتم که مدت هاست جواب پیغام های ریز و درشت که هیچ جواب سلامم را هم به زور می دهی !!
بی پرده بگویم اوایل کمی دلخور می شدم اما الان که کمی از کوچه و پس کوچه های مغزم که هنوز بن بست نشده اند ، به یاد می آورند روزهایی که اینگونه میشدی ، خوشحال بودی و رفیق گرمابه و گلستان زیاد داشتی پس چه احتیاج به یار غار !!
خوشحالم !

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

نظام ...

برایمان بسی بسیار جالب است که همه حسرت زندگی روزهای گذشته رو می خورن وصفا و صمیمیت اون روزا رو ولی پای عمل که می رسه...




+ خیلی جاها از آدمای باتجربه، اونایی که موهاشون رو تو آسیاب سقید نکردن ، می شنوم که میگن جمهوری اسلامی مردم رو از هم دور کرده !!

++ نمیدونم والا !!!

۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

کودکی ها ...

به خانه می رفت
با کیف
و با کلاهی که بر هوا بود
چیزی دزدیدی ؟
مادرش پرسید
دعوا کردی باز؟
پدرش گفت
و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد
به دنبال آن چیز
که در دل پنهان کرده بود
تنها مادربزرگش دید
گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش
و خندیده بود



حسین پناهی

دل مشغولی !!

گاهی وقت ها فکرم ، دلم ، به هزار راه می رود ، جالب این جاست همه شان به تو ختم می شود !



+من نمی دونم چطور شد ؟!
+ واژه ها یاری ام نمی کنند !!

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

تنهایی !

خیلی بد است در بدترین شرایط ممکن تنهایی را تجربه کنی !!


+ دردهایمان 4 رقمی شده اند !!

۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

ترس

...
من از سکوت می ترسم
ازتکرار لحظه های بی کلمه
از دوری واژه ها با ذهن
من از هر چه مرا منتظر می گذارد
می ترسم


...



فری ناز آرین فر


+ عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد !!!

۱۳۸۸ مهر ۲۱, سه‌شنبه

نگاه

صدایت چه ناشیانه برق نگاه ات را منکر می شود !

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

درد !!

بدبختی آنجاست ، کسی که قرار است التیام بخش درد ها و تکیه گاه آخرت باشد ، خودش می شود بزرگترین درد زندگی ات !!

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

گفتگو !!!

بنده : خدایا میشه بالا غیرتا در حق ما خدایی کنی و بزنی پس کله مان و بگویی آدم شو لطفا !!

خدا : نه جانم فایده ای نداره شما آدم بشو نیستی !!!

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

زنده به گور !!

دوستت دارم
اما
قلبم را زنده به گور می کنم !!

چرا ؟؟!!
خب چون قطار زندگیم همچنان باید بتازد !!!



فری ناز آرین فر

مخم هنگ کرده !!

از دیشب که یه موضوعی مطرح شده مخم هنگ کرده و تمام حرکات اسلو موشن ( اگر درست نوشته باشم ) شده جوری که فاصله ی 7 دقیقه ای منزل تا دفتر رو 20 دقیقه ای اومدم !!



+ فک کن !!!

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

کلکسیون !!

گاهی وقت ها یک روز ، یک هفته یا ... میشود برایت نماد کلکسیون بدبیاری و تو شاکی از زمین و زمان و بی خبر از حکمتش !!



+ برای من دو هفته ایست که این کلکسیون پربارتر شده و حکمتش را شاید دارم می فهمم !!
+ خوب است که عادت ندارم به کسی تکیه کنم و الا الان تکیه گاهی نداشتم !

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

بدرقه !!

چقدر می ترسم !
از اين که باید
تو را به سوی گذشت زمان
بدرقه کنم
می‌ترسم...!!


+ عباس معروفی

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

نه چندان سیاسی !!

+ایران کشور بسیار خوبیه ، بهترین مکان برای زندگی !!
خدا رو شاکریم که در چنین کشوری متولد شدیم !!


- بله ! بر منکرش لعنت ، البته برای شما که سر مردم رو با پنبه می برید !!

۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

بازی

بعضی وقت ها تو بعضی از بازی ها دوست داری بازنده باشی ، ولی نمی دونم چرا اون موقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا بر خلاف میل تو پیروز بازی فقط تو باشی !!



+ خدایا من نخوام خیرم اینقدر به کیف قاپ ها و دزد ها برسه کیو باید ببینم ؟!!تا الان شد ...حتی گفتن رقمش هم تنم رو می لرزونه !!!
++ همین دیگه!!!

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

... 2

خدایا من نمی خوام !!

۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

بند زده !

انتظار دارند دلی را که بار ها بارها شکسته اند و به چینی بند زده می ماند با کوچکترین تلنگری نلرزد !!

۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

باران

شیشه پنجره را باران شست
از دل تنگ من اما
چه کسی
نقش تو را خواهد شست ؟!



حمید مصدق

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

حیرت

ما همچنان در حیرتیم اگر بعضی ها آب می دیدند به چه درجه ای از مهارت در شنا دست می یافتند !!

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

...

آقا بی زحمت شفا نمیدی لطفا خواهش می کنم کور نکن !!


+ اینقدر حرص می خورم از دست آدمایی که میان مثلا تسلی ات بدن مدام اشتباهت رو پتک می کنن می کوبن تو سرت !
+ باز دوباره گیج بازیمان کار دستمان داد !اینو فقط یه نفر می فهمه !

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

دل خوشی !!

دلت خوشه ها !
وقتی بارونی در کار نیست چه طوری توقع رنگین کمون داری آخه !!!



+ ما اصلا اهل گله و شکایت و این طور مسائل نیستیم ولی این که بعضی از آدما تا این حد خوش خیالن آزارمان می دهند !و از آنجایی که در عالم واقع نمی توانیم به این عالی جنابان چیزی بگوییم عقده ی دل را این جا خالی می کنیم !!
باشد که بر ما ببخشید !

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

حس فضولی محترمانه !

آنقدر دوست داریم برای چند روز که نه حداقل برای یک روز جای این برادران محترم باشیم !!


+ حس کنجکاویمان عجیب گل کرده است !
+ دلیلش هم ...

+ اما دلیلش ؟!! برایمان بسی بسیار جالب است بدانیم این بشر ...الخلقه منطق و احساس دارد یا نه ؟!افکارش چگونه است مثلا وقتی می خندد واقعا می خندد یا نه از درون دارد خرد می شود ؟!
++ به نظر من مرد بودن خیلی سخته !!

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

21/06/1388

فاجعه و عذاب الهی که شاخ و دم نداره که !!!


+ ما عادت نداریم تولد کسی را تبریک بگوییم و متقابلا همچین توقعی رو هم ندارم !!
++ باید بره خدا رو شکر کنه که اینجا دارم تولدش رو تبریک می گم !!

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

رصد دنیا !!


این روزها دنیا را رصد می کنم
دنیا را اگر از دروغ هایش ، نا مردی هایش ، کثیفی هایش اصلا از ساکنین به اصطلاح انسانش که فاکتور بگیری دنیای بدی نیست !

۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

دنیا

مطمئن باش دنیا نمی ایستد تا تو بند کفش هایت را محکم کنی !!!



+ وای که این وقت چه جور داره به بطالت میگذره !!

۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

لجبازی !!

آخ که بعضی وقتا لجبازی چقدر می چسبه !!!



+ البته مامانم میگه نمی دونم این چه حکایتیه لجبازی تو همیشگیه!!!

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

سادگی !

_ چرا از نرده ها می پری ؟!؟ پله ها رو گذاشتن بیای بالا !!!
+ ... باشه ببخشید !
_ دوباره که از نرده ها پریدی !! مگه همین چند دقیقه پیش بهت نگفتم؟!؟
+ تو گفتی از پله ها بیا بالا برای پایین اومدن که چیزی نگفتی !!!





+ ...

۱۳۸۸ شهریور ۱۵, یکشنبه

حرف دل !!!

آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم



+ ...

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

انتظار

انگار به دست و پای این عقربه های ساعت وزنه هایی آویخته اند به سنگینی زمان ...!!




+کاش میشد چشم رو هم میذاشتم و وقتی بازشون میکردم میدیدم این سه سال یه خواب تلخ وشیرین بوده !
++ همین !!

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

کینه !

اگر اسمش کینه نیست پس چیست که تا به یاد بی مهرییشان یا حتی تر به یاد خودشان که می افتم بغض گلویم را می گیرد وقلبم صدای ...

+ قلب ترک خورده را چه به کینه !!
+ من این احساس کینه نما را نمی خواهم !

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

ناجور !!

گفتند :

چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید !
چشم هایم را شستم با آب ، با باران ، با اشک ...
جور دیگر هم دیدم ،ولی ناجور تر شد !!

+ یا چشم های من ایراد داره یا دنیامون رو زیادی غبار گرفته !

۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

شستشوی مغزی !

حاج آقا اینقدر دست بخیر هستند که هر چه خانواده ی بی سرپرست تو محل هست ایشون سرپرستی میکنن !!


+این ها رو حاج خانوم میگن !
+فقط وفقط به خاطر ثوابش !

۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

زبان !!

زبون داری 6 متر ، اما دریغ از یک سر سوزن هنر !!!


+این رو همیشه مامانم بهم میگه !
+ چقدر به من لطف داره !!

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

بدون هماهنگی !!

امان از دلی که بی موقع می لرزد !

امید

این روزها یک احساس عجیب ته دلم را قرص می کند !!

۱۳۸۸ شهریور ۷, شنبه

انفرادی

انگاری دست و پاهایم را با پارچه ی نامرئی قنداق پیچ کرده اند

باور کنید سلول انفرادی را ترجیح می دادم !!

۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

خدا و خرما !!!

خدایا !!!



نمیشه برای یک بار هم که شده من هم خدا رو بخوام هم خرما رو ؟!؟

۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

مناظره !!

می خواهم بین عقل و دلم یک مناظره بگذارم تا بازنده شان را تبعید کنم !!(برای همیشه )

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

تکراری !!

" خ ر ی ت " نه تنها علف خوردن است !!



به کسی بر نخوره منظور خودم بودم که این روزها " خ ر ی ت " هایم زیاد شده اند !!!