میگم میخوام لپ تاب بخرم 200 تومن کم دارم بهم میدی ؟؟!
میگه تو از عید به بعد اینقدر حقوق گرفتی چه کارش کردی ؟!
میگم ماشااله هزار ماشااله حساب دقیقش رو از خودم بهتر میدونین !
میگه حالا بگو چی خریدی ؟!
براشون لیست میکنم 40 تومن فلان چیز ، 50 تومن بهمان چیز ،... آهان یادم افتاد 45 تومن قلم تراش خریدم !
با تعجب میگه همه ی اینا قبول ، قلم تراش دیگه چه صیغه ایه بیار ببینمش !
45 تومن دادی چاقو خریدی ؟؟!
میگم با چاقو که نمیشه قلم خوشنویسی تراشید !
میگه خب منم نمیدم !
میگم این همه از من اطلاعات گرفتی که آخرش اینو بگی !!
+ چون ولخرجی بهت نمیدم !!
۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۴, سهشنبه
دست من نیست که !!!
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط میزنم
از دل تنگ تموم آدما
از شب و روز خدا خط میزنم
اونو از خاطره ها خط میزنم
از دل تنگ تموم آدما
از شب و روز خدا خط میزنم
برچسبها:
عاشقانه ها
مگه دل بخواه توئه ؟؟!!
من الان دلم یه ساحل می خواد فرقی نداره کجا ، فقط دلم میخواد از غروب تا طلوع خورشید منو تحمل کنه ، فقط همین !!
فقط یه روز !!
+ با یکم تبصره حافظیه یا پل خواجو
فقط یه روز !!
+ با یکم تبصره حافظیه یا پل خواجو
۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه
میم مثل باران
مخاطبم یه پسر بچه 10 ساله :
بهش میگم :
بزرگ ترین آرزوت چیه ؟!
میگه :
اینکه بابام برام یه دوچرخه بخره !
میگم :
همین !؟
+ هر چی فکر میکنم یادم نمیاد بزرگترین آرزوی 10 سالگیم چی بوده ؟! اصلا خوب که فکر میکنم میبینم هیچی از بچگی ام یادم نیست ! نه کارتون های اون موقع رو نه دغدغه هاش رو و نه بازی هاش رو !
++ هیچی !
بهش میگم :
بزرگ ترین آرزوت چیه ؟!
میگه :
اینکه بابام برام یه دوچرخه بخره !
میگم :
همین !؟
+ هر چی فکر میکنم یادم نمیاد بزرگترین آرزوی 10 سالگیم چی بوده ؟! اصلا خوب که فکر میکنم میبینم هیچی از بچگی ام یادم نیست ! نه کارتون های اون موقع رو نه دغدغه هاش رو و نه بازی هاش رو !
++ هیچی !
۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه
حسرت
...
کجایی که ببینی این دخترک کوچک ساده ، می خواست آسمانش را با تو قسمت کند !!
کجایی که ببینی این دخترک کوچک ساده ، می خواست آسمانش را با تو قسمت کند !!
برچسبها:
عاشقانه ها
۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه
فکر مشغولی 2
هر کسی لیاقت بودن تو هر موقعیتی رو نداره !!
+ بد جوری این جمله فکرم رو به خودش مشغول کرده !
+ بد جوری این جمله فکرم رو به خودش مشغول کرده !
فکر مشغولی
یکی از این موبایل فروش های قدیمی یه چندتا خط آورده دفتر گذاشته برای فروش !
+ خیلی دندون گرده ، بیش از حد !
+ خیلی از دستش شاکیم نمی تونم جای دیگه بگم اینجا میگم !
+ خیلی دندون گرده ، بیش از حد !
+ خیلی از دستش شاکیم نمی تونم جای دیگه بگم اینجا میگم !
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سهشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۴, جمعه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه
بچگی !
این روزا که مثلا بزرگ شدم دلم ، عقلم ، وجودم هوس روزایی رو داره که کناردست مامانم و برادرم روی دار قالی می نشستیم و من مدام غر میزدم که خسته شدم کتفم درد گرفت و مامانم با مهربونی خاصی میگفت دختر مگه مجبوری ، خب دیگه نباف !!
+ این روزا به جای قالی خیال می بافم و افسوس می خورم چرا روزای به اون خوبی رو با غر زدنام تلخ کردم !
+ این روزا به جای قالی خیال می بافم و افسوس می خورم چرا روزای به اون خوبی رو با غر زدنام تلخ کردم !
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه
شک
امروز یه خانم تماس گرفته میگه :
خانم من وقتی به موبایل شوهرم زنگ میزنم یه خانم جواب تلفن رو میده فکر میکنم خطش رو دایورت کرده رو خط اون خانم !
میگم : خب ، الان چه کمکی از دست من بر میاد ؟!
میگه : هیچی شماره اون خانم می خوام!
+ امان از روزی که یک زن به مردش مشکوک میشه !!
خانم من وقتی به موبایل شوهرم زنگ میزنم یه خانم جواب تلفن رو میده فکر میکنم خطش رو دایورت کرده رو خط اون خانم !
میگم : خب ، الان چه کمکی از دست من بر میاد ؟!
میگه : هیچی شماره اون خانم می خوام!
+ امان از روزی که یک زن به مردش مشکوک میشه !!
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۶, پنجشنبه
برادر گرام
بهش میگم :
تو دیگه یه جای سالم تو بدنت هست ؟! همه جای بدنت زخمیه ، این موتور رو بفروش هم ما رو راحت کن هم خودت رو !
میگه :
تقصیر من نیست که سر راه آدم اینقدر طاووس و گربه و آدم هست ، وقتی نمی خوای به اونا بزنی مجبوری خودت رو بزنی زمین !
تو دیگه یه جای سالم تو بدنت هست ؟! همه جای بدنت زخمیه ، این موتور رو بفروش هم ما رو راحت کن هم خودت رو !
میگه :
تقصیر من نیست که سر راه آدم اینقدر طاووس و گربه و آدم هست ، وقتی نمی خوای به اونا بزنی مجبوری خودت رو بزنی زمین !
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سهشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)